سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایده های نوین
 

بازدید امروز: 1542
بازدید دیروز: 34
کل بازدیدها: 749428

 

این از عاشق شدنمون:

یکی از دوستام با یه پسر خیلی پولدار دوست شده بود و تصمیم داشت هر طور شده باهاش ازدواج کنه ، تو یه مهمونی یه دفعه از دهنش پرید که 5 ساله دفتر خاطرات داره و همچیزشو توش می نویسه ، این آقا هم گیر داد که دفتر خاطراتتو بده من بخونم!
از فردای اون روز نشستیم به نوشتنه یه دفتر خاطرات تقلبی واسش ، من وظیفه قدیمی جلوه دادنشو داشتم ، 10 جور خودکار واسش عوض کردم ، پوست پرتقال مالیدم به بعضی برگاش ...، چایی ریختم روش ...
اونم هم تا می تونست خودشو خوب نشون داد و همش نوشت از تنهایی و من با هیچ پسری دوست نیستمو خیلی پاکم و اصلا دنبال مادیات نیستم و فقط انســــانیت برام مهمه و ...
بعد از یک هفته کار مداوم ما و پیچوندن آقای دوست پسر ، دفتر خاطراتو بُرد تقدیم ایشون کرد ... آقای دوست پسر در ایکی ثانیه دفتر خاطرات رو بر فرق سرش کوبید و گفت :
منو چی فرض کردی؟
اینکه سالنامه 1390 هست! تو 5 ساله داری تو این خاطره می نویسی؟
و اینگونه بود که دوست من هنوز مجرد است...


این از فارغ شدنمون:

دلایل پسر ها برای کات کردن رابطه با دخترها وقتی که از یه دختر دیگه خوششون اومده...
.
.

من اونی که تو فکر می کنی نیستم. من....
... ... (با معرفتاشون)

من نمی تونم اینجوری ادامه بدم اذیت می شم.
(اونایی که اصن خلاقیت ندارن)

من دارم میرم خارج. مادرم اونجا منتظرمه.
(دو دره بازاشون)

ببین من از یکی دیگه خوشم میاد ببخشید واسه همه چیز.
(آخره صداقت) البته از این ورژن موجود نمی باشد.

انقدر دوست دارم که نمی تونم باهات باشم.
(آخره خلاقیت) البته این ورژن توانایی هندل کردن چند نفر با هم را دارد.

گمشو ...دیگه نمی تونم اخلاقه گندتو تحمل کنم ...برو با همون حمیده جونت دوست شو...
(اعصاب خراباشون)

ترو خدا باهام به هم بزن!
( دست پا چلفتی) این ورژن تا آخر عمر هم نمی تواند دو دوست دختر داشته باشد.


و در آخر ، اینم از مسافرتمون:

یادتونه همش می گفتم 3 سال دیگه تور افغانستان می ذارن هی می خندیدین
فکر می کردین شوخیه!!!
حالا ببینینو حالشو ببرین!!!!!!!!



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/11/29 توسط بهروزجلفایی
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک
  • خرید اینترنتی | ماه موزیک